شنبه، مهر ۱۷

توالت روزنه ایست به دنیای بیرون؟

خونه ی ما طبقه ی دوم یه آپارتمان پنج طبقه است ، دستشویش نسبتاً بزرگه ،یه پنجره داره به بیرون، بارون که میاد ، توش بو بارون میپیچه ، میرم توش ذوق و جیغ و داد که بارون میاد بارون میاد ، برف که میاد،گوشه ی دست شویی برف نشسته ، اگه باد هم بیاد همراهش رو سرم هم برف میاد ، نوروز که میشه مامان شب بو میخره ، میزاره تو دست شویی ، بو شب بو میپیچه توش و احساس واقعی عید میده بم ، فصل جفت گیری که هست همیشه توش پره از چوب ریز و شاخه شکسته ی درختا ، کبوترا لونه میسازن . هروقت درشو باز میکنم کبوترا انگار یکی وارد مکانشون شده هول میکنن و خودشونو میزنن به در و دیوار ، منم جیغ میکشم و به بابا التماس میکنم بره بیرونشون کنه ، بابا میره درو میبنده ، هنوز صدا بال بال میاد و من از تصور حرکات بابا اون تو ،این بیرون قهقهه میزنم . دست گیرش یکم خرابه، گیر میکنه بعضی وقتا ، مهمون که داریم سر و صدا زیاد هست ، توش گیر میوفتن و تا وقتی کسی یادش نیاد که فلانی نیست یا کسی نخواد بره دست شویی اون تو میمونه ،مگر اینکه موبایل داشته باشه و معمولاً من کسی ام که بم زنگ میزنن تا درشون بیارم.یه کاکتوس گزاشتم توش ،گاهی نگام بش میوفته یه جوونه جدید میبینم ذوق میکنم واسش، این یه عادت خونوادگیه که گل بزاریم تو دست شویی ، خونه پدربزرگم از بس تو دست شوییش کاکتوس گذاشته بود جا واسه خودمون نبود ، آدم میترسید بشینه تیغ بره تو فلانش. فرنگی نداریم ، مامان کمرش گرفته بود یکی از این صندلی ها خرید ، یکی دو بار استفاده کرد ، حالا درشو بسته یه سبد گل خشک گزاشته روش ، هربار در دستشویی رو باز میکنه میگه انگار جا مرده است این جوری گل گذاشتیم روش و میخنده، کلاً نصف تفریحات و موضوعات بحث ما تو خونه این دست شوییه.دستشویی خونمونو ازهمه جاش بیشتر دوست دارم ،حتماً بعداً دلم واسش تنگ میشه

۲ نظر:

Hattori Hanzo گفت...

اونم دلش واسه تو تنگ میشه
:-"

Sahba گفت...

عجب دستشویی‌ای. آدم دلش می‌خواد توش بگیره بخوابه. مخصوصا وقتی شب بو هم هست توش