چهارشنبه، آبان ۶

:-"

یه سکه به مامان فروختم 1سال پیش
حالا گرون تر شده
هرچی میگم باید بقیه رو بدی گوش نمیده :-|

=)))

داره نماز میخونه ،هی بلند میگه "الله اکبر ....الله اکبر...."
زنش میگه کاری داره؟؟؟
پسرش میگه نه بابا ،داره نماز میخونه و از خونه میره بیرون
نمازش تموم میشه داد میزنه میگه "مگه من نگفتم این 2تا چکو بده این ببره بده دست فلانی؟؟؟؟؟؟"

یکشنبه، آبان ۳

:-|

تا حالا کسی واسه سربازی رفتن دوست ِدوست پسرش گریه کرده؟:-|

پنجشنبه، مهر ۳۰

:-|

باید یه کلاس "چگونه با فرزندان خود رفتار کنیم" واسه بابا من میذاشتن
به من میگه بیا بو بکش ببین اینجا چه بویی میاد :-|

دوشنبه، مهر ۲۷

:-J

هم اتاقي هام خيلي باحالن
ديشب تو اتاق نبودن ،يهو ساعت 12 اومدن هي به هم ميگن بدو....بدو.... بعد هي ميرن اين ور اتاق ،اون ور اتاق" با عجله"
هر كي يه كار ميكنه و بازم هي ميگن بدو....بدو.... يكي سفره اورده ، يكي سبزي ،يكي نون و پنير
نشستن با سرعت نور نون و پنير خوردن و رفتن بيرون باز
يعني 5دقيقه هم طول نكشيد
اينم اضافه كنم كه حتي تو اين 5دقيقه هم بحث "شوهر" و بيخيال نشدن

پنجشنبه، مهر ۱۶

:-&

حالم به هم میخوره از کسایی که همش میخوان نظر بقیه رو در مورد خودشون بدونن

پنجشنبه، مهر ۹

=)))))))))))))))))))))))

بابا میگه یه همکارا امروز لپ تاپمو دید با عجله گفت من برم یکی از اینا بخرم بیام
:O:O:O:O
=)))